رقابت بر سر مامان( نوشته بابایی)
سلام پسر گلم. امروز دهم فروردینه و ما تازه مهمون داشتیم که رفتن. دایی ایرج و زندایی فاطی اینجا بودن. پسر ما هم که شیک و مجلسیه و طبق معمول همه دوسش دارن.دیشب هم خونه آقای دکتر میرقاسمی دوست آقاجون بودین که اونجا هم کلی خودتو شیرین کردی.ولی اتفاق جالب اینه که نمیذاری من به مامان زیاد نزدیک بشم و تا میخام بغلش کنم یا ببوسمش میپری وسط و نصفه نیمه میگی منه منه. شب هم به من لگد میزنی میگی برو. الانم داری بالا و پایین میپری و مامانت سعی میکنه بهت دوغ بده.چون یه نمه اسهال شدی.هر سی ثانیه هم میای به تبلت اشاره میکنی میگی بده.این ساعتها یعنی حدود نه شب اکتیو میشی و انرژیت میزنه بالا و دور خودت تو خونه میچرخی.مثه االان. ایشالا که همیشه شاد و پر...