هومان ، شیرین ترین فصل زندگی عاشقانه مامان و بابا

شیر مرد من

1396/7/19 11:28
نویسنده : فریبا
228 بازدید
اشتراک گذاری
سلام شیر مرد من، هفته پیش یه یرمای کوچولویی خورده بودی که شکر خدا زودم خوب شدی،از موهبات سرماخوردگیت شروع شیر خوردنت بود، بعد ازینکه از شیر خودم گرفتمت هیچ جوری حاضر نمیشدی لب به شیر و خوردنیهای ترکیب با شیر بزنی، حتی اون روزی که به خواست شما رفتیم وسایل پخت کاپ کیک رو خریدیم و آوردیم خونه و متوجه شدی تو کاپ کیک شیر هم هست حاضر نشدی بش لب بزنی حتی،در حالی که قبلا میخوردی.فرنی هم که در کل دوران زندگیت شاید بیشتر از ۲۰ قاشق اونم به اصرار من نخورده باشی. در عوض تا دلخت بخواد دوغ و ماست و پنیر میخوری. منم مدتی بود دیگه بت اصرار نمیکردم شیر بخوری، ولی از شهریور که رفتی مهد متوجه شدم نسبت به همسن هات کمی ریز نقش هستی و این موضوع حسابی ناراحت و نگرانم کرد، دوباره اصرار از من و انکار از شما شروع شد.یک فرایند به شدت انرژی گیر و زمانبر.
تا اینکه زد و سرماخوردی و بردیمت یه دکتر جدید که سن و سالداره و خیلی مهربون با شما برخورد کرد، یه پازل هم از قبل خریده بودیم و سپردیمش به منشی تا آقای دکتر به عنوان جایزه پسر خوب به شما بده.
شما هم اون روز خیلی از این آقای دکتر خوشت اومد و بعد ازون بشون میگفتی آقای دکتر مهربون.
بعد از معاینه راحع به نگرانیم از بابت رشدت به دکتر گفتم و اونم گفت فقط باید شیر بخوره و هیچی جای شیر رو نمیگیره، این شد تنها راه نرفته رو بعد از برگشت از مطب امتحان کردیم، استفاده از سرنگ ب ای دادن شیر به شما.
تجربه خوب و موفقی بود و خیلی سریع در سه وعده ،هر وعده ۱۰۰ سیسی شیر رو میخوردی.
یه بار بم گفتی این دارو مزه شیر میده منم گفتم چون دکترش مهربون بود به شما داروی تلخ نداد یه داروی شیرین داد که اسمشم میلکه.
یه جورایی شک ندارم مطمئنی که میلک همون شیره، الانم که میخوریش متوجه شدی اونقدرام بد نیست ولی چون نکیخوای بمون رو بدی به روی خودت و خودم نمیاری،در هر صورت هر جوری که باشی عاشقتم شیر مرد من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)